آیین‌های بهاری درحوزه تمدنی «نوروز»-4

«آیین شاگون بهار مبارک» در بدخشان تاجیکستان

عید نوروز در «بدخشان» با نام‌های «شاگون» و «خیدیرایام» یاد می‌شود و مردم این استان ضمن تهنیت و شادباش به یکدیگر از عبارت «شاگون بهار مبارک» استفاده می‌کنند.

 

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در دوشنبه، عید نوروز در «بدخشان» با نام‌های «شاگون» و «خیدیرایام» یاد می‌شود و مردم این استان ضمن تهنیت و شادباش به یکدیگر از عبارت «شاگون بهار مبارک» استفاده می‌کنند.

معنی واژه «خیدیرایام» ایام جشن بزرگ است، نوروز را در بدخشان جشن بزرگ به این خاطر می‌گویند که ساکنان این استان قبل از جشن نوروز جشن‌های کوچک‌تری را با نام‌های «خیرپیچار» و «خیرچیزان» تجلیل می‌کردند اما چون نوروز مقام ویژه‌ای داشته و با شکوه و شهامت بیشتری جشن گرفته می‌شد آن را «خیدیر ایام» جشن بزرگ نام گذاشتند.

«خیرپیچار» و «خیرچیزان» از واژه «خیر» آمده است که معنی آن خورشید است و مردم از روی مشاهده حرکت آن روز، ماه و سال را حساب می‌کردند.

در روز اول نوروز مردم این منطقه طبق سنن موسوم به «جاروب بندان» و «خانه تکانی» جاروب بسته و به تمیز کردن منازل می‌پرداختند.

«سومنک»، «کاجی»، «بت» یا «هلوا»، «شیرروغن» از معمول‌ترین غذاها در بدخشان محسوب می‌شوند، بیشتر غذاها از گندم، آرد و شیر تهیه می‌شوند.

یکی از بازی‌های نوروزی کودکان در بدخشان «کیلاغوز- غوز» یا «طلب- طلب» است، کودکان یک روسری را به دست گرفته به بام‌های خانه‌ها می‌روند و آن را به درون خانه می‌اندازند. آنان سرودهای ویژه‌ای می‌خوانند که صاحب خانه با شنیدن آن باید در روسری این کودکان شیرینی بگذارد.

از سوی دیگر نوروز در بدخشان روز مخصوصی برای کشاورزان است، آنان در این روز به زمین دانه می‌پاشند.

در این منطقه سننی به مانند آتش افروزی و «الاوپرک» رایج است، ضمن آتش افروزی آشغال‌های خانه را جمع آوری کرده در آتش می‌سوزانند.

الاوپرک رسمی است که پس از افروختن آتش برخی از مردم یک پارچه از پیراهن خود را در آتش می‌اندازند و از بالای آتش پریده و چنین می‌گویند: سرخی تو از من و زردی من از تو.

اگر در این روز در یک خانواده بدخشان طفلی به دنیا بیاید، نام وی را نوروز می‌نهند و مردم به دیدار و تهنیت آنان می‌آیند و می‌گویند: شاگون بهار مبارک.

در مجموع در بدخشان نوروز را جشنی انسانی، ملی و مذهبی، جشن طبیعت، جشن احیا شدن، جشن سخاوت، عفو و خوشحالی، جشن غم زدایی و فال نیک می‌دانند.



انسان شناسی ، مردم شناسی و فرهنگ شناسی ایران بزرگ . Anthropology,Ethnology,and Culture of Greater Iran
identification des sources de l'ethnologie d,Iran , et des Bibliographies
درباره وبلاگ

Anthropology,Ethnology,and Culture of Greater Iran . Alireza Ayatollahi با وجود تحصیلات کارشناسی ، کارشناسی ارشد و دکتری مردم شناسی ( در گرایشهای معماری و شهرسازی - فنٌی و اقتصادی ، و فرهنگی ) در دانشگاه پرووانس فرانسه و نهایتا" دعوت به عضویت در هیئت علمی آموزشی دانشگاه شهید بهشتی در سال 1363 و تدریس مردم شناسی فرهنگی در سال 1365 در آن دانشگاه ، اذعان می کنم که در بدو امر مردم شناسی برای من علم نبود ؛ ابدا" علم نبود ؛ بیشتر یک تفنٌن بود : از سال 1335 به جمع آوری فولکلور یا فرهنگ مردم و تاحدودی مردمنگاری آگاهانه و غیر آگاهانه پرداختم . از سال 1345 وسیله ی خود نمائی و کسب شهرت بیشترم می شد و از 1351 اندک در آمدی از این راه . بعدها که در فرانسه به تحصیلات آمایش سرزمین و اقتصاد توسعه پرداختم متوجه شدم که بدون جامعه شناسی در کشورهای پیشرفته و مردم شناسی در کشورهائی نظیر ایران ، مدیریت و برنامه های فنٌی - اقتصادی آنچنان که باید و شاید به اهداف عالی خود نمی رسند . مردم شناسی یک مطالعه است ؛ یک علم به مفهوم حقیقیِ آن نیست ؛ و نتایجی که از مطالعه ی یک مردم شناس به دست می آیند نسبتا" صحیح اند و نسبتا" غلط : نه فقط مردم شناسی ، بلکه تمام علوم انسانی و اجتماعی « نسبی » هستند ؛ و چون ریاضیٌات به پاسخ هائی مطلق نمی رسند . علوم انسانی به همین دلیل روشی جامع و مانع و مسلٌم و مقبول همگان برای مطالعات خود ندارند .هرکسی با سلیقه و دیدگاه خود وارد آنها می شود و روشی پیشنهاد می کندکه باز این روشهای کار هم برخی بیشتر و برخی کمتر مورد قبول و استفاده سایر مطالعه گران قرار می گیرند . ناتوان تر از همه کسانی هستند که به ترجمه روش های مردم شناسی در سایر کشورها می پردازند که غالبا" در شناخت مردم ایران آنطور که باید و شاید کار آئی ندارند . روش و حوزه عمل این مطالعات سبب می شود که برخی « انسان » و به ویژه شیوه رفتار وی را ملاک عمل قرار دهند و به انسانشناسی anthropology معتقد باشند که انگلیسی زبانان دنیای غرب بیشتر در این طیف قرار می گیرند . برخی دیگر معتقدند که چوم اصل شناخت اجتماعی بر « روابط اجتماعی » است بنابر این اصل بر یک اجتماع ( مردم ) و شناخت آن به عنوان یک کل ، یعنی مردم شناسی ethnologie است که فرانسویان و اکثر تحصیلکردگان صادق فرانسه از این طیف اند . فرهنگ می تواند شامل قواعد رسمی و قوانین و مقررات ( که از جمله در جامعه شناسی مورد مطالعه قرار می گیرند )باشد ؛ امٌا چون حاصل رفتار ی عادٌی شده، رسم شده ، سنٌت شده ، و...در میان یک مردم است ، به خصوص در کشورهائی نظیر ایران ، مقتضی روش های شناخت مردم شناسانه است هرچند که اصطلاح فرهنگ شناسی culturologie نیز در دهه های اخیر باب شده باشد . از تدریس در این حوزه ، به خصوص در ایران ، بیزارم ؛ امٌا عاشق و حتی معتاد مطالعات مردم شناسی هستم ؛ و گرچه خود به خود هم به آن می پردازم ؛ امٌا بیشتر دوست دارم که در باره آن با دیگران هم شریک شوم . شما چطور ؟ .
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه
پيوندها